مورخان عصر قاجار و بازروایت تاریخ ایران باستان ( بخش نخست)

محمدتقی خان لسان الملک سپهر

امین آریان راد
سلسله یادداشت های امین آریان راد پیرامون معرفی تاریخنگاران ایرانی در دوره قاجار با تاکید بر بزانمایی تاریخ ایران باستان در آثار آنان...

آدینه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
محمدتقی سپهر، نخستین مورخ پر کار دوره ی قاجار، در پی آن بود که تاریخ عمومی جهان را بنگارد. کنت دوگوبینو درباره وی نوشته است: «لسان الملک نیز شخصی است ممتاز و دانشمند. او به تنهایی دست به تالیف واقعاً عظیمی زده است و آن نوشتن تاریخ جهان از روی مدارک مختلف و تطبیق دادن این تواریخ با یکدیگر میباشد و اطمینان از نبودن هرگونه انتقادی در ایران، انجام چنین کاری را ممکن میسازد، ولی باید اذعان کرد که کسی که می خواهد چنین کتابی را بنویسد باید حافظه ی فوق العاده ای داشته باشد، آن هم به سبک آسیایی که هنگام نوشتن تاریخ به ذکر وقایع مهم اکتفا نمی کنند، بلکه تمام وقایع کوچک و افسانه ها را با رویدادهای برجسته ی تاریخی مخلوط می کنند. بنابراین نویسنده ی آن باید حافظه ای نظیر لسان الملک داشته باشد که همان طور که دیدیم به درجه ای عالی است. تا کنون دو جلد از این تاریخ عظیم منتشر شده است.»

از نظر تاریخ نگری، سپهر برای نخستین بار از منابع نو بهره گرفت. سپهر در این اثر از یک سو از منابع نو زرتشتی چاپ شده در هند و از دیگر سو از روزنامه ها و منابع اروپایی ترجمه شده بهره گرفت. در مورد بهره گیری وی از منابع نو زرتشتی باید افزود که او برخی از مطالب این منابع را آورده و کوشیده است تا تاریخ اسطوره ای ایران را مورد بازنگری قرار دهد، اما با این حال این مطالب را با سرگذشت آدم و حوا در هم آمیخته است. سپهر در ذکر «طبقات عجمان» اشاره می کند که «برانند که عالم هرگز از بنی آدم خالی نبوده و بی زن و مرد نتواند شد که آدمی پدید آید». از این رو در «ذکر سلطنت صنادید عجم در معموره ی قبل از هبوط آدم علیه السلام» از «پنج طبقه»: مه آبادیان، جیان، شائیان و یاسانیان نام برد. البته او در این جا از چهار طبقه نام برده و گلشائیان را از قلم انداخته است. اما به نظر می رسد که سپهر «آدم علیه السلام» را نخستین فرد از طبقه گلشائیان دانسته و او را جانشین کیومرث کرده است. در حالی که هدف از نگارش منابع نو زرتشتی کهن نمایی نژاد ایرانی و رد نخستین بشر بودن «آدم» بود اما سپهر به دلیل جهل یا تجاهل این روایت های متناقض را در هم آمیخته و از آن هدف دور افتاده است. البته او به گزارش هایی که در این بخش آورده با تردید می نگریسته و به همین دلیل نوشته است: وی «ضمانت نکند که این اخبار از نوادر غیب و مصون از مصادر ریب باشد.»

وی در ادامه و در اشاره به "اسامی کتب تواریخ مملکت یوروپ که در حین نگارش این کتاب مبارک موسی کلنباری که مردم شهر ترویز است از مملکت ایتالیا سرهنگ قورخانه مبارکه پادشاه جمجاه گیتی پناه محمدشاه قاجار ابدالله ملکه و ایدالله سلطانه می باشد ترجمه نموده و راقم حروف نگاشته" از این آثار نام می برد: «تاریخ بَسَوه که بسوه نام مولف آنست یک جلد»، «تاریخ یوروپ بزبان فرانسه»، «تاریخ ناپلئون با نقشه»، «تاریخ فریدریق کبیر پادشاه پروس و جنگ هفت ساله ۲ جلد».
همچنین سپهر در این اثر کوشیده تا زمان و مدت پادشاهی تهمورس، جمشید و دیگر پادشاهان اسطوره ای ایران را روشن کند. هر چند نتیجه ی آن ارائه ی اطلاعاتی آشفته بوده است. ادامه سپهر با پیش رو نهادن منابع دوره اسلامی روایتی تکراری از تاریخ ایران در دوره باستان ارائه داد، بی آنکه توجه و یا اطلاعی از آثار شرقشناسان درباره تاریخ ایران باستان داشته باشد.
این در حالی است که سپهر در نگارش تاریخ دیگر نقاط جهان به ترجمه هایی از منابع اروپایی دسترسی داشت و از آنها بهره جست. او به احتمال بسیار برای نخستین بار از ترجمه روزنامه های بلژیک، انگلیس (روزنامه های «مورنین پوست»، «تمس» و «ستاره») و فرانسه (روزنامه «کونستی توسیونل») به عنوان منبع اطلاعات تاریخی در زمینه برخی مسائل خارجی مربوط به ایران و انگلیس بهره گرفت. از دیگر سو وی در بخشی تحت عنوان «تشخیص کتب تواریخی که در حین نگارش این کتاب ملحوظ بوده» اشاره کرده است که «چون بیشتر از مورخین در نگارش سیر متقدمین امتداد شهور و سنین ایام هر طایفه را با مدت معاصرین آن طبقه نسنجیده اند و به مطالعه نپرداخته اند از تصحیح اختلافات روایات و اصلاح خلاف روات بازمانده اند. لاجرم در نامه هر کس برای هر تن مدتی دیگر معلوم است و خبری دیگر مرقوم و این تشتت آرا بجائی کشیده که جمهور نقله اخبار به قصور از منهج صواب اعترافست اکنون که مسود این اوراق صنادید و سلاطین جمیع روی ارض را سال به سال با تطبیق احوال معاصرین هر طایفه تلفیق می نماید. هرگاه در تعیین مدت هر تن و تشخیص زمان هر دولت مختار خود را نسبت به قال و قیل می داد از تطویل گریزی نداشت. پس اسامی کتبی که در حین تسوید این کتاب همیون ملحوظ و مشهود بود مرقوم نمود تا اگر کسی در تعیین سالی یا تشریح حالی مقالتی دیگر جوید و روایتی دیگر طلبد بداند که مقصود ازین کتب بیرون نخواهد بود، پس بی تکلف / کلفت بجوید و بیابد». از این نظر هم به احتمال بسیار وی نخستین مورخ قاجاری است که فهرستی بلندی از منابع مورد نظرش را آورده است. در این بخش وی در ذکر "اسامی کتب تواریخ فرنگستان که در حسین تسوید این اوراق عالیجاه مقرب الخاقان میرزا صالح مستوفی نظام که در زبان فرانس و انگلیس عالم مدقق و فاضل محقق است بترجمه اقدام نموده و راقم حروف نگاشته" به این منابع اروپایی اشاره کرده است: «تاریخ کیبان [= گیبون] در شرح دولت قیاصره ترجمه میرزا محمدرضا»، «هستوار یونی وَرسَل یعنی تاریخ العالم»، «کلسمنس تاریخ روم»، «کلسمنس تاریخ شرق»، «هستوار یوروپین یعنی تاریخ فرنگستان».
نظر شما