ناوسیکا اهل دره باد

یادداشت های جیبلی (۱)

علیرضا عسگری، کارشناس تاریخ جهان
این نخستین یادداشت از مجموعه یادداشت های من در باب آثار استودیوی جیبلی است و به اثر پیش درآمد این استودیو اختصاص دارد...
شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۵
این نخستین یادداشت از مجموعه یادداشت های من در باب آثار استودیوی جیبلی است و به اثر پیش درآمد این استودیو اختصاص دارد; ناوسیکا از (اهل) دره باد به کارگردانی هایائو میازاکی بنیان گذار جیبلی و استاد کارگردان انیمه های بسیار مفهومی ژاپنی. این انیمه در ۱۱ مارس ۱۹۸۴، به تهیه کنندگی ایسائو تاکاهاتا منتشر شد. داستان این انیمه ۱۱۶ دقیقه ای راجع دنیای پساجنگ خیالی آخرالزمانی است، دنیایی که دهه ها پیش به علت جنگی همه گیر نابود شده و تنها نقاط اندکی برای زندگی باقی مانده بود. دنیایی که به علت فعالیت های احتمالا اتمی انسان اکوسیستم را دستخوش تغییر کرده بود به نحوی که جنگل های سمی رشد کرده و تهدیدی برای جان آدمیان شده بودند. در این دنیا دهکده ای بود به نام دره باد از معدود دهکده های مستقل و دورافتاده و سرسبزی که هنوز زندگی در آن جریان داشت. بر آن دهکده پادشاهی حکم می راند و شاهدختی داشت بنام ناوسیکا. اما داستان از آنجا شروع می شود که در شبی توفانی، هواپیمایی با محموله ای مهم در آن دهکده سقوط می کند،محموله ای که نظرات بسیاری را به خود جلب کرد. این.محموله یک غول بجای مانده از دوران بزرگ است که هرکس مالک آن شود می تواند پادشاهی رقیب خود را در هم کوبد، چنین می شود که ملکه پادشاهی دیگر با ارتش خود به دهکده حمله ور می شود، پادشاه را می کشد و دست به احیای غول می زند تا بتواند جنگل های سمی را از بین ببرد و بقول خود بشر را نجات دهد، اما در این میان پادشاهی رقیب دیگری وارد درگیری می شود. اما طبیعت خواهان جنگ.دیگری نیست و نمی خواهد نابود شود، حشرات غول پیکری در جنگل هستند از جمله موجوداتی بنام اوم. با حمله اوم ها غول نیز از پای می افتد و ارتش ملکه درهم می شکند اما این ناوسیکاست که خشم آنان را فرو می کاهد و از تخریب دره باد جلوگیری می کند...
ناوسیکا از دره باد اثری است حماسی که حاوی پیام های مهمی برای انسان امروزی است: میازاکی دوباره طبع ضد جنگ خود را به تصویر کشیده است. او هشدار می دهد استفاده از سلاح های مرگبار جدید و خصوصا بمب اتم چه عواقبی می تواند داشته باشد. غول داستان نماد بمب اتم یا هیدروژنی است که دنیای انسان ها را ویران کرده است. هنوز حرص و طمع قدرتمندان سیاسی را تسخیر کرده و بدنبال برتری جویی و غلبه کردن بر پادشاهی های ویران خود هستند. جنگ از منظر میازاکی امری ضد اخلاقی، انسانی و طبیعی است. میازاکی معتقد است جنگ با طبع انسانی نیز تباین دارد. جنگ سبب می شود انسانیت انسان از بین برود و از همه بدتر جنگ مادر ما زمین را به کام مرگ می برد و آن زمان است که باید از خشم این مادر در هراس باشیم. توسعه و رشد جنگل های سمی و حشرات غول پیکرش نماد همین خشم زمین است. بلایی که انسان با صنعت، سرمایه داری، جنگ و طمع قدرت بر سر اکوسیستم می آورد، آخر سر بر سر خودش آوار می شود و اگر بشر دست به تخریب زمین بزند متقابلا زمین در پی نابودی او می آید. جنگ از نظر میازاکی امری غم انگیز است، حرص و طمع انسان ها دهکده زیبا و آرام دره باد را طعمه حریق و کشتار می کند و پادشاهی نیک را به کام مرگ می فرستد.
اما حتی زمین زخم خورده و خشمگین را می توان مهار کرد و با آن در تعامل زیست. اوم ها حشراتی عظیم اند اما تنها زمانی خشمگین می شوند که انسان به آنها آسیبی بزند. پیرزن پیشگوی دهکده می گوید: هیچ کس نمی تواند برابر حمله اوم ها بایستد جلوی خشم آنان را نمی توان گرفت. با این حال قهرمان داستان، ناوسیکا که خود عاشق طبیعت است و کشف کرده این بشر است که جنگل ها را سمی کرده و خاک زیر جنگل و آب چاه ها پاک اند، شجاعانه مقابل خیل اوم ها می ایستد و آنان را آرام می کند. جنبه ای ناجیانه در داستان وجود دارد: در ابتدای داستان پیرزن با اشاره به نقش فردی ایستاده میان گندم زاران می گوید ناجی ای خواهد آمد که جلوی خشم زمین را بگیرد. و این ناجی که سالیان دور در انتظارش بوده اند همان ناوسیکا است. باید اشاره کنم میازاکی به نقش زنان بسیار اهمیت می دهد و تقریبا قهرمانان تمام داستان هایش زنان هستند. جمله ای زیبا در خاطرم مانده ( و متاسفانه گوینده اش از یادم رفته): آن زمان که در هالیوود زنان منتظر قهرمانی بودند که نجاتشان دهند، میازاکی دخترانی آفرید که دنیا را نجات می دادند. نکته دیگری که در آثار میازاکی قابل توجه است نبود داستان خیر و شر است. از منظر این فیلسوف سینما، انسان ها به دو دسته خوب و بد تقسیم نمی شوند بلکه شخصیت های منفی اول ماجرا آخر سر ذات حقیقی خویش یعنی نیکی را می یابند و مخاطب به هیچ وجه با تقابل دو نیرو یا پیروزی یک طرف روبرو نمی شود. از نظر میازاکی، انسان ها خاکستری اند، حتی شرورترین افراد این فرصت را دارند تا انسانیت خویش را بازیابند و به جبران گذشته بپردازند.
ناوسیکا از دره باد سخن بسیار دارد،
ناوسیکا نقطه امید ما انسان ها برای خاتمه این وضع اسف بار قرن است: سرمایه داری، صنعت و جنگ. ناوسیکا همان روح طبیعی درون ماست که فراموشش کرده ایم. ما جزئی از زمینیم جزئی از طبیعتیم و همان گونه که در فرهنگ سنتی و اسطوره ای شرق دور همیشه عنصر تعادل و تعامل باعث زندگی است اکنون نیز باید به این عنصر بازگردیم. انسان حداقل از زمان انقلاب صنعتی و پیدایش سرمایه داری است که این تعادل را برهم زده و چنان ید طمع خویش را بر دوردست های جنگل ها و صحراها و رودها دراز کرده گویی انسان ها خود موجوداتی فضایی اند که زمین را استثمار می کنند. دره باد می گوید اگر به همین نحو پیش رویم و تعامل خود با زمین را از دست بدهیم، عواقبش گریبانگیر خود ما می شود. جنگلی که زیبا و بخشنده و فرح و زندگی بخش است، بدل به مایه آفت و مرگ انسان می شود. دره باد می گوید جنگ ویروسی است که دست آخر پیکر انسانیت را از پای در می آورد و قربانی اول و آخر آن خود انسان است.
میازاکی به بهترین نحو بیزاری خود از جنگ و نابودی زمین بدست انسان را به تصویر کشیده است. همین مفهوم پردازی و فلسفه عمیق پشت اثر است که با وجود طولانی و دوبعدی بودن آن مخاطب را ورای تصاویر و سرگرمی به تفکر وا می دارد. این ویژگی را در تمام آثار میازاکی و شاگردانش می بینیم. در برابر آثار متعدد و بی محتوا و پوچ و پر زرق و برق و تجاری دیزنی و پیکسار و دیگر استودیوهای آمریکایی، استودیوی جیبلی پرچم دار تولید آثار تفهمی، تاریخی و به نوعی فلسفی است. گرچه ناوسیکا از دره باد پیش از تاسیس استودیو جیبلی تولید شد اما نمی توان آن را از خط فکری آثار این استودیو جدا دانست و به نوعی پیش درآمد آثار این استودیو است. شاید روزی برسد که بشر قرن ۲۱ عقلش را به کار گیرد و به فریادهای میازاکی در انیمه هایش گوش فرادهد.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما