معرفی کتاب «نهاد شیخ‌الاسلام در دولت عثمانی»

نوشته اکرم کیدو

محمد حسین صادقی، کارشناس ارشد تاریخ آسیای مرکزی و قفقاز
مولف در این اثر سعی کرده است تا نمایی کلی از نهاد شیخ الاسلام در دولت عثمانی ارائه دهد. وی کوشیده است که در عین رعایت اختصار، در ارائه مطالب نیز تا جایی که برایش مقدور بوده است به وجوه مختلف نهاد شیخ الاسلام در دولت عثمانی بپردازد...
سه‌شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵
معرفی مختصری از کتاب نهاد شیخ الاسلام در دولت عثمانی نوشته اکرم کیدو، ترجمه سید محمد رضی مصطفوی نیا و حسن حضرتی.
مولف در این اثر سعی کرده است تا نمایی کلی از نهاد شیخ الاسلام در دولت عثمانی ارائه دهد. وی کوشیده است که در عین رعایت اختصار، در ارائه مطالب نیز تا جایی که برایش مقدور بوده است به وجوه مختلف نهاد شیخ الاسلام در دولت عثمانی بپردازد.
نویسنده در بخش نخست، نگاهی گذرا به ساماندهی امور معنوی، قضائی و تربیتی در دولت عثمانی دارد و علاوه بر شیخ الاسلام که در راس طبقه علمای دین قرار داشت بقیه اعضای طیف دینی را تعریف کرده و وظایفشان را نیز شرح می دهد.
وی علمای عثمانی را بدینگونه طبقه بندی می کند:
۱- قاضیان که خود به پنج دسته تقسیم می شوند:ملای کبار، ملای صغار، مفتشان، قاضیان، نواب یا وکلا.
۲- مفتی ها.
۳- خادمان مساجد که سلسله مراتبشان بدین شرح بود:واعظان یا شیوخ، خطیبان، ائمه جماعات، موذنین، خدمتگذاران مساجد.
۴- نقیب الاشراف.
۵- دراویش.
بخش دوم کتاب به «پیدایش نهاد شیخ الاسلام و جایگاه آن در میان علما» اختصاص دارد. نویسنده در این بخش ابتدا درباره واژه شیخ الاسلام و اینکه این اصطلاح، پیش از عثمانی ها به چه کسانی اطلاق می شده بحث کرده است. در ادامه درباره تاسیس نهاد شیخ الاسلام بحث کرده و در گام بعد برخی آرا درباره علل و دلایل شکل گیری نهاد شیخ الاسلامی را ارائه می آورد. وی در آخر چنین نتیجه می گیرد که«پیدایش نهاد شیخ الاسلام، علل سیاسی نداشت». از نظر نویسنده علاوه بر تقوایی که در سلطان مراد دوم به چشم می خورد، دو علت سیاسی هم برای پیدایش منصب شیخ الاسلام وجود داشت: اوضاع داخلی دولت عثمانی و اوضاع خارجی آن. وی در ادامه جایگاه شیخ الاسلام را در ساختار دولت عثمانی بررسی کرده و معتقد است که در ساختار دولت عثمانی، شیخ الاسلام پس از سلطان و صدر اعظم بالاترین مقام را داشت.مدت زمان تصدی منصب شیخ الاسلام، چگونگی مراسم انتخاب شیخ الاسلام، چگونگی پایان یافتن مدت خدمت وی، مراسم تشییع و تدفین وی، شخصیت اداری شیخ الاسلام، حقوق، القاب رسمی و لباس شیخ الاسلام از دیگر مواردی هستند که نویسنده در این بخش به بررسی آن ها پرداخته است.
بخش سوم به وظایف شیخ الاسلام اختصاص دارد. نویسنده مهمترین وظیفه شیخ الاسلام را صدور فتوی، تدریس و عزل و نصب علما دانسته است. در همین بخش درباره فتوی دادن و کم و کیف آن و وظایف شیخ الاسلام به عنوان استاد(تعلیم دهنده امور دینی) نیز بحث کرده است.
بخش چهارم به موقعیت سیاسی شیخ الاسلام اختصاص دارد. در این بخش به موارد متعددی از دخالت شیخ الاسلام ها در امور سیاسی پرداخته شده است. جایگاه شیخ الاسلام در ساختار حکومت و رابطه اش با سلطان، نقش شیخ الاسلام در انتخاب و استعفای صدر اعظم ها، مشارکت در امور دولتی، نقش شیخ الاسلام در اصلاحات حکومتی، نقش شیخ الاسلام در منازعات سیاسی داخلی، موضع گیری شیخ الاسلام نسبت به صوفیه و مسیحیان نیز از دیگر مورادی هستند که در این بخش بدانها پرداخته شده است.
در انتهای کتاب نیز فهرستی از شیخ الاسلام هایی که در متن از آن ها نام برده شده است ارائه شده است.
به طورکلی باید گفت که مولف این اثر قصد داشته تا نمایی کلی از این نهاد مهم و تاثیرگذار ارائه دهد به همین منظور در ذکر مطالب، خیلی به جزئیات نپرداخته است. همچنین تلاش نویسنده بیشتر مصروف توصیف کم و کیف نهاد شیخ السلام بوده است به همین دلیل هنگام مطالعه این اثر-مختصر و کم حجم- نباید انتظار برخورد با تحلیل را داشت. از آنجا که فهرست کتابشناسی این اثر، چاپ نشده است نمی توان درباره منابع و مآخذ نویسنده اظهار نظر دقیقی کرد با این وجود استفاده وی از متون تاریخ نگارانه و آرشیو های دولت عثمانی برای نگارنده این سطور محرز است.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما