نگاهی به کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری»

ماکس وبر الگوی جدیدی در جامعه‌شناسی تاریخی ارائه کرده است

زینب عیوضی، دانشجوی دکتری تاریخ
کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» را وبر در سال ۱۹۰۴م. نگاشته است. این اثر تا به امروز یکی از مهم ترین آثار حوزه علوم اجتماعی شناخته شده است...
سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵
کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» را وبر در سال ۱۹۰۴م. نگاشته است. این اثر تا به امروز یکی از مهم ترین آثار حوزه علوم اجتماعی شناخته شده است.
بعضی از متخصصان، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری را در حوزه پژوهش‌های جامعه شناسانه قرار داده اند. برخی آن را در حوزه تاریخ اجتماعی و برخی دیگر این کتاب را اثری با صبغه‌های تاریخ فرهنگی می‌دانند. با این حال جای آن دارد که اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری را ازین جهت که زندگی دینی و اقتصادی اقشار متعددی را مورد بررسی قرار داده در زمره تاریخ مردم هم قرار دهیم، بی آنکه وبر حتی یک بار ازین اصطلاح بهره گرفته باشد.
این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش است. وبر در این پژوهش به بررسی یک مسئله تاریخی و اجتماعی در تاریخ اروپا یعنی ارتباط پروتستانتیسم با گسترش سرمایه داری پرداخته است. این کتاب از منظر بررسی های جامعه شناسی تاریخی از جهت مواجه شدن با منطق توضیح تاریخی حائز اهمیت است.
وبر در فصل اول کتاب یعنی تعلق مذهبی و قشربندی اجتماعی اینگونه طرح مسئله را آغاز میکند: نگاهی به آمار اشتغال در کشورهایی که دارای ترکیبی از معتقدات دینی گوناگون هستند بکرّات پدیده ای را نشان میدهد که، مدیران و صاحبان سرمایه و نیز نمایندگان تعلیم دیده اقشار فوقانی کارگری و حتی کارکنان فنی و بازرگانی شرکتهای جدید که از آموزش بالایی برخوردارند اغلب به فرقه پروتستان تعلق دارند. پس از بررسی اجمالی تاریخی تفاوت شرایط اقتصادی این دو فرقه مذهبی این نکته را مطرح میکند که: این حقیقتی است که پروتستان ها چه در موضع حاکم، چه در موضع محکوم، چه در مقام اکثریت، و چه در مقام اقلیت، چنان گرایش خاصی به عقلگرایی اقتصادی از خود نشان داده اند که کاتولیکها در مواضع مشابه هرگز تا آن حد از خود نشان نداده اند. بنابراین دلیل این تفاوت رفتار را باید عمدتا در خصلت ذاتی و پایدار عقاید مذهبی و نه صرفا در اوضاع و احوال ظاهری و گذرای تاریخی و سیاسی آنها جست و جو کرد.
وبر در آغاز این باور پذیرفته شده را مطرح میکند که در قسمت هایی از اروپا که پروتستانتیسم گسترش داشته، صنعت و اقتصاد رشد بیشتری داشته اند. تا اینجا وبر فقط یک توصیف تاریخی را صورت بندی کرده است.
پاسخی که به این مسئله تا پیش از وبر داده میشده، ازین قرار است که: با برداشتی سطحی و با اتکا به برخی تصورات جدید میتوان خصلت تارک دنیایی و ریاضت کشانه تر کاتولیسیسم، علت بی اعتنایی شدیدتر معترفان این طریقت به نعم دنیوی است. این تبیین امروزه عملا با الگوی قضاوت عامیانه هر دو مذهب مطابقت میکند. پروتستانها از این برداشت برای انتقاد از آرمانهای ریاضت کشانه سلوک کاتولیکی استفاده میکنند و کاتولیکها با محکوم کردن مادیگرایی که نتیجه دنیوی شدن همه شئون زندگی توسط پروتستانتیسم است به مقابله برمیخیزند.
وبر این نظرگاه را کاملا رد می کند. او معتقد است: روحیه کار و ترقی که تمایل داریم برانگیخته شدن آن را به پروتستانها نسبت دهیم را نباید آن طور که امروز بیش از حد معمول است به معنی دنیا پرستی یا به معنی روشنگری تلقی نمود. پروتستانتیسم کهنه کسانی نظیر لوتر، کالون، ناکس و ووت هیچ شباهتی با آنچه امروز ترقی خوانده میشود ندارد. پروتستانتیسم آنها مستقیما دشمن همه شئوناتی از زندگی نوین است که امروزه حتی افراطی ترین مذهبیون هم از آن ها اجتناب نمی نمایند. اگر یافتن یک رابطه ذاتی میان برخی وجوه روحیه قدیمی پروتستانی و تمدن سرمایه داری جدید لازم است، این رابطه را خواهی نخواهی باید در خصایص صرفا مذهبی آیین پروتستان و نه در به اصطلاح دنیا دوستی کم و بیش مادی یا ضد ریاضت کشانه آن جستجو کرد.
پس از ذکر این مقدمه نویسنده آن چه که در انجام این پژوهش درصدد یافتن آن است را بیان میکند: بنابراین باید در پی یافتن آن عناصر کنونی یا قبلی خاصی از این مذاهب برآییم که تفاوت فوق در رفتار را موجب شده و هنوز تا حدودی موجب میشود.
وبر در فصل دوم کتاب با عنوان روح سرمایه داری، به بررسی پدیده سرمایه داری جدید و کار سنتی، تعاریف، ویژگی ها و تفاوت های این دو پرداخته است.
در آغاز این فصل، ویژگی های سرمایه داری را بیان میکند و چنین نتیجه میگیرد که: درباره پدیده سرمایه داری، به نظر میرسد ویژگی این فلسفه حریص و آزمند، ایده آل جلوه دادن انسان درستکار و صاحب اعتبار و بالاتر از همه القای ایده تکلیف فرد درقبال افزایش سرمایه خویش به مثابه غایتی فی نفسه است.
وبر معتقد است سرمایه داری شکل گرفته اروپای غربی متّکی بر خلق و خوی ویژه ای بوده است. با استناد به این گزاره، وبر رابطه بین اخلاق پروتستانتیسم و سرمایه داری را چنین بیان کرده است:
برای توسعه لازم است کار به گونه ای انجام شود که گویی غایتی فی نفسه یعنی یک تکلیف است. اما چنین روحیه ای به هیچ وجه فطری نیست و نمیتواند بی واسطه فقط به کمک دستمزد بالا یا پایین برانگیخته شود بلکه محصول یک روند طولانی و مستمر تربیت است. تربیتی که برآمده از آموزه های پروتستانتیسم است.
از نظر وبر ارتباط بین پروتستانتیسم و سرمایه داری رابطه علیّت نیست، بلکه رابطه دلالت مندی است که از آن به عنوان قرابت خویشاوندی یاد میکند.
حالا چگونه چنین قرابت خویشاوندی بین پروتستانتیسم و سرمایه داری برقرار شده است؟
وبر در فصل سوم؛ با عنوان مفهوم beruf از دیدگاه لوتر، به بررسی ریشه شناسی این واژه پراخته است. و ادعا میکند اولین بار در ترجمه لوتر از انجیل این واژه به معنای رسالت انسان در زندگی؛ حوزه مشخص کار فرد مورد استفاده قرار گرفته است.
همانند معنای این واژه، اندیشه آن هم جدید و محصول نهضت اصلاح کلیسا است. بدون شک اشاراتی به مثبت شمردن فعالیت های روزمره دنیوی که در مفهوم beruf مستتر است قبلا در قرون وسطا و حتی عهد باستان وجود داشته است. اما دست کم یک چیز بی تردید جدید بود: تلقی انجام تکلیف در مشاغل دنیوی به مثابه عالی ترین مضمونی که فعالیت اخلاقی فرد به طور کلی می تواند به خود بگیرد. همین تلقی بود که ناگزیر به فعالیت دنیوی روزمره معنایی مذهبی بخشید و مفهوم beruf را نخستین بار بدین معنا خلق کرد. بنابراین، مفهوم beruf بیانگر آن جزم محوری همه شاخه های پروتستانی گردید که تقسیم احکام اخلاقی به دستورات و ارشادات آن را طرد می نمود. زندگی خداپسندانه نه با فراتر رفتن از اخلاقیات دنیوی و توسل به ریاضت کشی زاهدانه، بلکه فقط با انجام وظایف دنیوی که جایگاه هر فرد در زندگی برای وی مقرر شده، میسر است و این همان تکلیفberuf است.
و اتفاقی که در عمل در جوامع پروتستان رخ داد و به گسترش سرمایه داری منجر شد: یک عضو فرقه پروتستان برای نفوذ در حلقه باید قابلیتهای معینی را نشان میداد که داشتن آنها، برای تکامل سرمایه داری عقلانی جدید حائز کمال اهمیت بود. او برای قبولاندن خود در محفل باید مستمرا وجود این قابلیت ها را اثبات میکرد؛ باید هر روز آنها را در خود پرورش میداد زیرا کل وجود اجتماعی او در این دنیا همانند سعادت ابدی او در آخرت به تایید وجود این قابلیتها در وی وابسته بود.
کاری که وبر در وهله اول در این پژوهش انجام داده، این است که امری بدیهی انگاشته شده را به عنوان مسئله یک پژوهش مطرح کرده است.
اگر علوم اجتماعی (در معنای عام کلمه) را، فهمیدن و تامل کردن درباره شرایط و نظم موجود و چگونه امکان پذیر شدن این نظم بدانیم، این پژوهش در راستای همین تعریف قرار میگیرد.
وبر در کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری الگوی جدیدی برای پژوهش های حوزه علوم اجتماعی و جامعه شناسی تاریخی ارائه کرده است. وبر با به آزمون گذاشتن یک گزاره مورد قبول جامعه و رد آن بر اساس اصول اعتقادی پروتستان ها و داده های تاریخی، پاسخ دیگری غیر از پاسخ عرفی موجود به پرسشی که در ابتدای کتاب مطرح کرده بود، داده است. میتوان پاسخ وبر را چنین جمع بندی نمود:
برخلاف تصور، پروتستانتیسم در لحظه بحث وبر بلکه در آغاز و در لحظه شکل گیری، اصلا توجهی به سرمایه داری نداشته بلکه توجه اش به دستکاری آن جهانی است. و در آن جهان رستگار شدن را به زیر سلطه درآوردن این جهان میداند. زیر سلطه درآوردن یعنی شناخت دقیق. پس باید آن چه را خدا خلق کرده است کامل بشناسد تا بتواند در آن دخالت کند و به خدا نشان دهد ما آفریده تو را کامل شناخته ایم و به بهترین شکل از آن استفاده میکنیم. از نظر پروتستانتیسم این اوج عبادت است. وبر میخواهد بگوید پروتستانتیسم علت سرمایه داری نیست. بلکه سرمایه داری در سایه تفکرات پروتستانتیزم امکان رشد و توسعه یافته است.
منبع: اختصاصی مورخان
دیدگاه

خسرو حمه پور
سلام خسته نباشید من ترجمه مرتضی ثاقب فر رو می خونم برام خیلی سخته شما کدام ترجمه را پیشنهاد میدید
پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۲۸
نظر شما